زن مرموز جانشین پوتین کیست!+ تصاویر
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۸۲۶۷۰
از آنا پوتینا به عنوان جانشین بالقوه ولادیمیر پوتین یاد می شود، او جدیدا در کانون توجهات قرار گرفته و قابلیت ها و نفوذ بالای او می تواند سکوی پرتابی برای به دست گرفتن سکان رهبری روسیه به عنوان یک زن باشد.
به گزارش ایسنا، خبرآنلاین نوشت: مدتی است که در عرصه سیاسی روسیه، نام یک زن بر سر زبانها افتاده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نشنال اینترست در تحلیلی درباره او مینویسد: آنا پوتینا کاری را انجام میدهد که دیگر نخبگان پوتین نمیتوانند انجام دهند؛ او در حال ایجاد طیف گستردهای از پیوندهای مشتری مدارانه در تمام سطوح جامعه روسیه است. او با سفر به سراسر کشور برای ساخت مراکز جانبازان، جلسات خود را با نخبگان منطقهای به نمایش میگذارد. در مجموع، سازمان کهنه سربازان آنا پوتینا یک سکوی پرش سیاسی قدرتمند برای او فراهم میکند. آنا پوتینا میتواند روی شبکه خاندان پوتین هم حساب کند. برای او فرقی ندارد که روانپزشک باشد یا رئیس شرکت زغال سنگ، چرا که وظایفش را به درستی انجام میدهد.
علیرغم محدود کردن همه زیردستان خود، به نظر میرسد ولادیمیر، آنا پوتینا را به تنها شخصیتی تبدیل کرده است که اجازه دارد نفوذ خود را در عرصههای گستردهای از سیاست، اقتصاد و فرهنگ گسترش دهد. این چیزی است که شانس جانشینی او را قانعکننده میکند. اگرچه آنا به طور فزایندهای در روسیه شناخته شده اما تقریباً در خارج از روسیه فردی ناشناخته است. دو سال قبل از اینکه پوتین رئیس جمهور شود، او نیز در روسیه کمتر شناخته شده بود و در خارج از کشور کاملاً ناشناخته بود. بیتجربگی لزوماً مانعی جدی نیست.
ناگفته نماند که در دهه اول حکومت پوتین، آنا در پشت صحنه ماند و هرگز به میدان نیامد. برادرش میخائیل بسیار قابل توجهتر بود که تا سال ۱۹۹۹ که پوتین نخست وزیر شد به عنوان یک پزشک عادی کار میکرد.
سپس کار میخائیل گرفت؛ او در بخش مالی وزارت بهداشت روسیه مشغول به کار شد و در سال ۲۰۰۴ برای کار در گازپروم رفت و در سال ۲۰۱۸ به سمت معاون رئیس هیئت مدیره رسید. در آن زمان، گازپروم توسط دیمیتری مدودف و الکسی میلر، زیردستان سابق پوتین در دفتر شهردار سن پترزبورگ، اداره میشد.
آنا پوتینا در کنار همسرش سرگئی سیلویوف که فرماندار کمروو استبا این حال، قوانین مافیا مستلزم کنترل خانواده حتی بر مورد اعتمادترین افراد است، بنابراین پوتین نظارت بر شرکت را به بستگان خود سپرد. برای رهبری روسیه، نفت و گاز طبیعی به عنوان دو منبع درآمد افسانهای در نظر گرفته میشوند که با گذشت زمان فقط افزایش مییابند. بنابراین، این حوزههای حساس، فقط به افراد وفادار به پوتین یعنی اعضای خانواده داده شد.
آنا نمونهای از یک زن قوی و مستقل است که میداند چگونه منابع خود را تخصیص دهد و به اهداف خود برسد. او به خاطر سهمش در صنعت معدن و صادرات رو به رشد زغال سنگ و غیره طبیعی، بانوی کوزباس نامیده میشود. او به همراه همسرش توانست شرکتی را که در دوران «پرسترویکا» در شرف نابودی بود نجات دهد. آنها آن را به یک شرکت بسیار موفق تبدیل کردند.
پایگاه اینوستیگیتور درباره او اینگونه مینویسد: سلاحهای پوتین دونباس را ویران کرد، سیاستهای پوتین معدنچیان اوکراینی را از کار و هرگونه چشمانداز محروم کرد. شرکت دخترعموی پوتین از این فرصت استفاده کرد، معدنچیان را به بیابان تایگا برد و اکنون با کار آنها زغال سنگ را به طلا تبدیل میکند و امپراتوری تجاری غیررسمی پوتین را غنی میکند.
حضور فعال آنا پوتینا در عرصه سیاست
آنا پوتینا نقش مهمی در حمایت از جانبازان بازگشته از جنگ و خانوادههای آنها دارد تا بتواند روحیه آنها را همچنان حفظ کند. او به طور مرتب با آنها دیدار میکند و در مراسم مختلف شرکت میکند. تصویر زیر یکی از این مراسم است که از ۱۴ تا ۱۷ ژانویه از ۸۹ منطقه مختلف روسیه افراد آسیب دیده از جنگ را جمع میکند.
یا در این مراسم که با یکی از سربازان بازگشته از جنگ از منطقه کورسک دیدار میکند. فردی که مأموریت کمک به خانوادههای قربانیان جنگ را بر عهده دارد.
اینجا جلسهای که آنا پوتینا برای کمک به سربازان بازگشته از جنگ تصمیم گیری میکند و برنامههای بازتوانی و رویدادهای ورزشی برای آنان تعیین میشود.
یا مثلا این تصویر که دختر عموی پوتین در حال دیدار با همسران مقامات عالی رتبه روسیه از جمله سفرا است.
یا این تصویر که او در حال دیدار با مقامات آژانس بایگانی فدرال، آرشیو دولتی فدراسیون روسیه است تا تفاهم نامه بین بنیاد مدافعان میهن با آرشیو دولتی فدراسیون روسیه را به منظور حفظ یاد و خاطره سربازان در جنگ امضا کند. او معتقد است افرادی که از منافع سرزمین مادری خود دفاع میکنند نباید فراموش شوند.
یا این مراسم که امضای تفاهم نامه با آکادمی تخصصی هنرهای روسیه است که پروژههای مشترکی را در مورد موضوعات آموزش میهن پرستانه کودکان و نوجوانان، انجام رویدادهای فرهنگی و برنامههای آموزشی توسعه می دهد.
تصویر دیگر نیز مربوط به دیدار او با رئیس شورای فدراسیون یعنی والنتینا ماتوینکو است تا مسائل مربوط به معالجه جانبازان، توانبخشی و آموزش آنها را پیگیری کند.
این تصویر نیز مربوط به حضور او در کلیسای جامع مسیح است که در آن نشانی از سمت این کلیسا به او اهدا میشود.
اینها تنها گوشهای کوچک از فعالیتهای آنا پوتینا در عرصه سیاسی روسیه است. هرچقدر که او مرموز و جایگاهش رو به رشد باشد علاقه او به زیورآلات گران قیمت قابل انکار نیست. شاید اگر میدانست نصب سنجاق سینه طلا در امضای توافق نامه همکاری با گروه معنوی مسلمانان فدراسیون روسیه جنجال برانگیز میشود از آن استفاده نمیکرد. جواهر ارزشمندی که قیمت آن تا ۴۹۰هزار روبل تخمین زده میشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: والنتینا ماتوینکو پترزبورگ چچن ولادیمیر پوتین دیمیتری مدودف آمريكا کاخ سفید امام خمینی جمهوری اسلامی ایران بازگشته از جنگ زغال سنگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۸۲۶۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟ (+عکس)
ماشاالله قصاب از جمله نامهایی است که با ماجرای اشغال سفارت آمریکا گره خورده و پس از فعالیتهای پر حرف و حدیثی در ابتدای انقلاب به یکباره کمرنگ و ناپدید شد. برخی خبرها حاکی از درگذشت او در دههی نود است.
مهدی یزدانی خرم، نویسنده، در صفحهی اینستاگرام خود نوشت:
یک لُمپنِ مرموز گم شده… به ماشاالله قصاب مشهور بود. مردی که نه کسی از گذشتهاش خبر داشت نه فهمید چه به سر او آمد. اما در خاطرات آدمهای اول انقلاب ۵۷ بعید است ناماش نیامده باشد.
به گزارش انصاف نیوز، یکی از مرموزترین چهرههایی که کمتر از یک سال بر میل خود راند و بعد گم شد!. میگویند فریدون فروغی فقید آن ضدابتذالِ کبیر ترانهی «حقه» یا همان «مشتی ماشالا» را دربارهی او خوانده که پر یراه هم به نظر نمیرسد. در غورم در تاریخ پی تمام گمشدهها میگردم. اما برخی از این گمشدهها چنان پررنگ بودهاند که شاید نباید گم میشدهاند، نمونهاش همین جناب که عکساش را کنار سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران میبینید. ماشاالله کاشانیخواه.
در فضای وب چیز چندانی دربارهاش وجود ندارد. همینکه از ۲۵ بهمن تا اواخر تابستان سال ۵۸ مامور کمیتهی حفاظت از سفارت آمریکا میشود. در ماجرای دستگیری محمدرضا سعادتی که برای شوروی کار میکرد نقش ایفا میکند و بعد بیرونراندناش از سفارت (با سالیوان خیلی دوست شده بوده)! به دستگاه خلخالی میرود در حوزهی موادمخدر. اما ماشاالله خود اهل بخیه یا دقیقتر «بخیهها» بوده. جوری که نوشتهاند «خلخالی از دست او به تنگ آمدهبود»!
او رقیب محمد گاوینامی بوده که خود را به چریکهای فدایی منتسب میکرده و میخواسته سفارت آمریکا را در ۲۵ بهمن ۵۷ فتح کند که یزدی دستبهدامن قصاب میشود و خب قصاب گاو را زمین میزند و پیروز میدان میشود.
تاریخ پر است از آنان که از ناکجا آمدند اما حسابی اسب خود راندند. ماشاالله شد محبوب سفارت. پول میگرفت برای ویزاگرفتن. رشوه میگرفت برای ردکردن کسانیکه میخواستند از ایران بروند. او کاسب ترس، اضطراب و بینظمیای بود که درش میتازاند. جالب اینکه او «نفوذ» داشت و حتا وقتی ثابت شد در چند ماه قدرت چهها کرده و بحث محاکمهاش پیش آمد، گم شد.
مثل «زهرا خانم» آن زن انقلابی عاشق قطبزاده که ناگهان غیب شد. قصاب مرموز بود. چون از سویی صرفن عربدهکش نبود و از سویی دیگر اهل آرمان و ایدهئولوژی. تشنهی دیدهشدن بود. چهلوسه سال از گم شدن یا دقیقتر ناپدیدشدناش میگذرد. مُرده؟ در گوشهای کهنسال مشغول طی روزگار است؟ کشته شده؟ معلوم نیست و احتمالن معلوم هم نخواهدشد.
اما این مردِ زورمند با دارودستهاش در میانهی تاریخِ ما چه میکرد؟ چگونه رابطی شد بین آمریکاییها و روسها؟ چهگونه توانست مشتی ماشالای نوبری شود که گاو زمین بزند و بعدها از هر کس بپرسند بگوید «چیز چندانی از او نمیداند». قصابها تاریخ نمیسازند اما میتوانند بردهگانی شوند که تاریخ میخواهدشان…
محمد رحمانی، نویسنده در کامنتی برای این پست آقای یزدانی خرم نوشته است: مدتی در دههی شصت زندانی شده بود. هنگامی که در دههی نود به سراغش رفتم گفتند فوت شده است.
کانال عصر ایران در تلگرام